دل نوشته های یک دلباخته عاشق

ساخت وبلاگ

در امتداد عشق ای وای چقدر زیبا شد این غروب سه شنبه ما با شنیدین صدای دلنشین گرشا رضایی و موزیک زیباش کنار پنجره تراس در یه غروب پاییزی وهوای ابری و...اشتراک گذاشتم این حس خوبم رو با کسی که سالهاست با عشقش خاطرات بسیار ارزشمندی رو ساختیمو اینجا بخشی از اون خاطرات ثبت شده ی ماست چه رزوهایی بود که اینجا میعادگاه ما برای حرف زدنمون بود و از اون روزها4 سال 5ماه 8 روز از آخرین یادداشتم گذشتهاصلا فکرش رو هم نمیکردمعالی بود عشقم  سه شنبه شانزدهم آذر ۱۴۰۰ | دل نوشته های یک دلباخته عاشق...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 12:56

وای یازده دی چه روز هیجان انگیزی بود خدایا چقدر دلتنگش بودم ... دل نوشته های یک دلباخته عاشق...
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 18 بهمن 1400 ساعت: 16:27

چند روز پیش فرصتی شد دوباره همدیگر رو ببینیم ...بعدازظهر بود تماس گرفت گفت کارت دارم متوجه شدمچیکار داره...زحمت کشیده بود یه سبد گیلاس و یه سبد سیب برامون آورده بودخیلی شاد و پر نشاط بود از خرید ماشین و احساس غرور توام با آرامش و این حس رو به منهم منتقل کرد .ساعاتی باهم بودیم و از سوپرایزی که اتفاق نیوفتاد براش گفتم  در مسیر فرودگاه در حرکت بودیم که از موزیک ماشینم خوشش اومده بود بسیار از موزیک حامد همایون لذت برد .نکته قابل توجه اینکه خیلی راحت بود گیر و بند همیشگی اش رو نداشت...و این احترام به احساس من و به نظرم قابل توجه و احترامه...فلش رو هم داد و منهم قول دادم دوباره ببینمش و از موزیک ترا دل نوشته های یک دلباخته عاشق...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : حالمون,بسیار,خوب,آرامش,سراسر,وجودش,فرا,گرفته, نویسنده : 3saba1355e بازدید : 5 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:15

دیروز سه شنبه 2 آذر و سیزدهمین دیدارمون بعد ازدیدار مختصری که در حاشیه یه مجلس جشن در 59 روز قبل یعنی سوم مهرماه یکدیگر رو دیده بودیم برگزار شد...به نظرم هر دو بیش از گذشته شیفته ای این دیدار بودیم چرا که دیدار قبلمون در یکشنبه 28 شهریور برگزار شده بود...اختلاف نظرات ناشی از عقاید و باورهامون در مور دل نوشته های یک دلباخته عاشق...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 9:44

زنـــدگـــیچـه عـــاشـــقـــانــه مــی نــوازد داســتان دلــدادگــی مــان را و عــــشـــق شــیــریــنــمــان 13 ســالــه مــی شــود   بنا دارم در فرصتی آنچه در این 12 سال بر روابطمان گذشت رو مروری اجمالی داشته باشمروزهای تلخ و شیرینی که ریشه عشق را در قلبمان هر روز بیشتر و بیشتر کردصبوری،مهربانی و ص دل نوشته های یک دلباخته عاشق...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 9:44

" جمعـــــــه" مي توانست رويايى ترين روز

بعد 13 سال از شروعِ عاشقی مان باشد وقتي من

دوست داشتنت

را از پنجشنبه  1383/10/10در

یه بعدازظهر بارانی در یه پارک شروع کردیم ...

جمعه دهم دی ۱۳۹۵ |

دل نوشته های یک دلباخته عاشق...
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 9:44

پانزدهمین دیدارمون با فاصله کوتاهی ( دور روز پس از دیدار قبلی ) در روز سه شنبه 12 بهمن برگزار شد
نم نم بارون + قفل در باک ماشین + ظروف + مترو  و نوشیدن و نگاههای عاشقانه قبل از خداحافظی همه از کلید واژه هایست که در این دیدار اتفاق افتاد.
زمان دیدار خیلی کم بود اما حس و حال هر دومون خیلی باحال بود

چهارشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۵ |

دل نوشته های یک دلباخته عاشق...
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 7 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 9:44

چهاردهمین دیدارمان در روز یکشنبه دهم بهمن ماه بعد از 68 روز برگزار شد...هر دو دلتنگ و البته مشتاق دیدن هم بودیم هرچند در شروع دیدار ایشون بیان داشت حال خوبی ندارند اما مثل همیشه دیدارمون پر از احساس و سرشاراز انرژی مثبت شروع شد ... هوای شهرمون شاهد رقص شکوفه های زیبای برف بود.و این موضوع یادآور روزه دل نوشته های یک دلباخته عاشق...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 9:44

تماس های تلفنی و پیگیری ظروف غذا و مرخصی اجمالی به خاطر فشار خون بالای مادرشون باعث شد دیداری بدون دغدغه داشته باشیمساعت 19 از نزدیک خوونه مادرشون سوارش کردم توی مسیر مثل همیشه تصمیم گرفتم با توجه به روز والنتاین سوپرایزش کنم برای همین ازش خواهش کردم یه ادکلن زنونه برای همسرم انتخاب کنه با میل و سیل دل نوشته های یک دلباخته عاشق...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 4 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 9:44

بالاخره بعداز سه ماه و اندی هفدهمین دیدارمان روز پنجشنبه 4 خردادماه برگزار شدقرار شد ساعت 11 صبح اول ایستگاه مترو منتظرشون باشم و ایشون کارهای خوونه رو سر وسامان بده و برای دیدار حضور پیدا کنه.که این اتفاق افتاد و با سلام ایشون کمی سر به سرشون گذاشتم و وارد خطوط قرمزشون شدم...اذیت شدند که اصلا دوست دل نوشته های یک دلباخته عاشق...ادامه مطلب
ما را در سایت دل نوشته های یک دلباخته عاشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3saba1355e بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 9:44